سقراط دو آموزه مهم داشت :

1- خودت را بشناس. (و بدان که چه مي داني و چه نمي داني،) «به نظر سقراط؛ فیلسوف میانگینی است میان دانا و نادان. آرمان فیلسوف رسیدن به دانایی است، اما پیش از حرکت باید خود را نادان بداند، و گرنه دلیلی برای تلاش نخواهد یافت».(وقتی خرمگس از ترجمه آثار سقراط می گریزد، دکتر سید حسن اسلامی)

2- خودت باش. به عبارت دیگر: زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. در زندگي اداي ديگران را در نياور. به عبارت صریح تر: اصيل باش!

خود را شناختن و خود بودن در زندگی، ضرورت و اهمیت زیادی دارد. در این زمینه روایات بسیار زیادی هم از ائمه( علیهم السلام) وارد شده است که اگر عمری بود در فرصتی دیگر در زمینه خودشناسی در روایات هم مفصل صحبت خواهم کرد.

نتیجه خودشناسی ، زندگی اصیل خواهد بود در مقابل زندگی عاریتی. مثالی می زنم؛ غذاها یا میوه هایی مثل قورمه سبزی، کوکو، قیمه، سیب، گلابی، هلو و... را که در یخچال می گذاریم، در ابتدای امر، هر کدام بوی خاص خود و البته مزه خودشان را دارند، اما اگر چند روز یا هفته بگذرد، خواهیم دید که نه آن عطر اولیه و نه آن طعم سابق، هیچ کدام موجود نیستند. همگی رخت بربسته و ما اکنون چیز جدیدی داریم که بوی قورمه سبزی، کوکو، قیمه، سیب، گلابی، هلو، همگی  را باهم می دهد. به قول استاد مصطفی ملکیان؛ «دچار میان مایگی شده و هیچ کدام از خود خلوص ندارند».

انسان هایی که خودشان نیستند نیز مثل همین خوراکی ها هستند؛ روزی به شکلی و اخلاقی در آمده و روز دیگر که به زعم خودشان شخص بهتری را یافتند، از او تقلید کرده و به شکل او در می آیند. اینان علامت بسیار روشنی دارند و آن اینکه: همیشه در پی آن هستند که سر از اسرار و زندگی دیگران در آورده و در زندگی خصوصی ایشان دخالت کنند؛ فلانی به فلان جا رفت، اینقدر حقوق می گیرد، یخچال تازه خریده و...

یکی از بزرگ ترین مشکلات این افراد، غفلت از زندگی خویش و پرداختن به اعمال دیگران است که موجب سرخوردگی، افسردگی، حسد، غیبت، تهمت و احیانا مانع تراشی (به جهت همان حسادت) برای  دیگران است که در غالب های مختلفی نمایان می شود. به فرموده امام علی (علیه السلام): نباید از شر چنین کسانی ایمن بود.(و خود را از شر اینان ایمن پنداشت، چرا که در صددند تا به نوعی عقده و خصوصا حسادت خود را خالی کنند.)

مشخصه بزرگ انسان های اصیل نیز این است که برای خوشایند مردم و حرف آنان زندگی نمی کنند، بلکه هر آنچه را که صحیح و وظیفه ببینند بر اساس آن عمل می نمایند حتی اگر در راه آرمانشان کشته شوند.

معمولا -و نه همیشه- آنچه که برای افراد عاریتی مهم است، برای انسان های اصیل مسأله نمی باشد و  آنچه که برای انسان های اصیل موضع دقت باشد، افراد عاریتی آن را کاملا بی اهمیت تلقی می کنند.